گفتمان PH
وب سایت را به زبان خود ترجمه کنید:

اگر قدرت کامل داشتید، اولین قدم شما در مبارزه چه بود؟

دکتر جان پل آکلان ، DBAنوشته شده در 2025-08-05 10:09:25 اگر قدرت کامل داشتید، اولین قدم شما در مبارزه چه بود؟

بیش از یک ماه از نهایی شدن نتایج انتخابات میان دوره ای می گذرد، که در آن مجموعه جدیدی از قانونگذاران و رهبران در قوه مجریه نشستند - بسیاری از آنها تازه واردان بودند، با دستورات جدید و شعارهای جسورانه. اما صادقانه بگویم، اولین قدم های آنها به عنوان رهبر ناامید کننده است . بسیاری از آنها به جای توسعه برنامه های قوی و معنادار برای توسعه، ادامه سیستم قدیمی «کمک» را انتخاب کرده اند – مدلی از امید که به نظر می رسد در هاله رحمت است.

اگر در یک موقعیت انتخابی - چه اجرایی و چه مقننه - قدرت کامل به من داده می شد - اولین قدم من ساده اما اساسی بود: تغییر هدف و طرز فکر دولت از دادن به توانمندسازی.

برای مدت طولانی، دولت فیلیپین مسابقه ای برای کمک های نقدی بوده است: کمک های نقدی، غذای رایگان، مسکن، شهریه و حتی تولد گاه به گاه. سیاستمداران نه بر اساس برنامه هایی که می سازند یا سیستم هایی که اصلاح می کنند، بلکه بر اساس میزان "توزیع" آنها قضاوت می شوند. متأسفانه، این سخاوت نیست - این فرهنگ خرید رای معامله ای است که امید را گسترش می دهد و توانایی بلندمدت ایستادن روی پای خود را از بین می برد.

حقیقت تلخ: رای دهندگان ما به پاداش های سریع عادت کرده اند - آنها به رهبرانی رای نمی دهند که می توانند راه حل های بلندمدت طراحی کنند، بلکه به رهبرانی رای می دهند که لحظه ای برای ارائه دارند. و در نتیجه، بارها و بارها رهبرانی به ما داده می شود که چرخه پوسیده را تداوم می بخشند - رهبرانی که برای ماندن در قدرت "می دهند" نه برای تغییر سیستم.

هیچ این سوال سخت را نمی پرسد، اما باید پرسیده شود: اگر رایگان است، چه کسی هزینه آن را پرداخت می کند؟

مالیات در خدمت یک هدف است. این یک صندوق قرعه کشی نیست، بلکه یک صندوق ملی برای ساختن ستون های یک جامعه مترقی است: زیرساخت ها، سیستم بهداشتی، آموزش با کیفیت، مسکن خوب و تامین مواد غذایی پایدار. این سرمایه گذاری ها هستند که کسب و کار را تحریک می کنند، شغل ایجاد می کنند و واقعا زندگی را بهبود می بخشند - نه فقط برای یک روز، بلکه برای یک عمر.

بنابراین اگر من قدرت کامل داشتم، به هر LGU و آژانس ملی دستور می دادم که از یک دولت کمک محور به یک دولت مبتنی بر اکوسیستم منتقل شوند. سیستمی که در آن هر پنی خرج شده برای ایجاد فرصت است - جایی که دولت به عنوان یک مدافع عمل می کند، نه عصا. این به معنای ایجاد بازارهای عمومی است که کشاورزان را توانمند می کند، شهروندان را به جای کمک به بخشش، آموزش و ارتقا مهارت می دهد و به جای یارانه های بی پایان، کسب و کارهای اجتماعی را تامین مالی می کند.

و بله، خود رهبری باید مورد بازنگری قرار گیرد. ما اغلب فراخوان هایی علیه فساد و سلسله های سیاسی می شنویم - اما چه کسی سبک رهبری را محکوم می کند؟ چرا ما معیارهای عملکرد واضح، برنامه های برنامه شفاف و اهداف تحویل مشخص را نمی خواهیم؟ چرا ما از رهبرانی عصبانی نمی شویم که فقط بر اساس احساسات هستند، نه نتایج؟

دولت یک حزب قدرت نیست. باید برای تنظیم استفاده از منابع، پیشبرد توسعه ملی و تضمین آینده بهتر برای هر شهروند وجود داشته باشد. این فقط برای فقرا نیست. این فقط برای ثروتمندان نیست. برای همه.

اگر یک قدرت وجود داشته باشد که بتوانم بدون تردید از آن استفاده کنم، این است که به فرهنگ اتکا به بخشنده پایان دهم و به همشهریانمان بیاموزیم که رهبری واقعی با آنچه داده می شود سنجیده نمی شود، بلکه با آنچه تثبیت شده و پشت سر گذاشته می شود، سنجیده می شود.
این دولت است. "این ملت است. و این تغییری است که ما واقعا شایسته آن هستیم.